بازم نور خورشید روی سر من تابید/فکر من دوباره از هم پاچید/راه های روشنو میبینم من تاریک/بازم بارون غم به دل من بارید/مرده خسته ای رو از دور میبینم/شاخه گلی از تو باغچمون میچینم/یه نگاه سرد تو نگاهش میبینم/میرم جلوتر دستشو میگیرم/شاخه گلی رو که چیده بودم به اون میدم/بد تا دم خونش میرم/بچشو میبینم خیلی گرسنه/برادرش بخاطر پول یکیو کشته/{نظر بدید بقیشو بنویسم.بس
:: بازدید از این مطلب : 664
|
امتیاز مطلب : 97
|
تعداد امتیازدهندگان : 22
|
مجموع امتیاز : 22